همراهان سایت سلام
از این به بعد هرشب یک قسمت از داستان های زیبای ایرانی را در اختیار شما عزیزان قرار میدهیم و امیدواریم که نظرشما را جلب کنیم
داستان سهم من نوشته پرینوش صنیعی
قسمت دوم
ولي خانوم جون خيلي غر ميزد،يادش ميرفت وقتي قم بوديم ودش هر روز عصر مينشست با ي همسايه تخمه
ميشکستن تا اقا مياومد.حالا اينجا دوست و اشنا نداره خانوماي همسايه هم زياد محلش نميذارن،چند دفعه هم بهش
خنديدند،اون هم ناراحت شد و کمکم عادت گپ زدن دم در کوچه از سرش افتاد،واسه همين من بيچاره هم نبايد ديگه
با دوستام حرف ميزدم.
خانوم جون در مجموع از اومدن به تهران خوشحال نبود،ميگفت:
-ما رو براي اينجا نساختن،همه کس و کارمون اونجان،من اينجا تنها موندم،زن عموتونم با اون همه فيس و افاده به درد و
دل ما نميرسه،صد رحمت به غريبه ها!
نظرخود را درباره این رمان با ما درمیان بگذارید.
twin-دانلود رایگان فیلم،سریال،موزیک،انیمیشن و . اينجا ,داستان ,قسمت منبع
درباره این سایت